نگرانی امریکا از همکاری های اقتصادی محور مقاومت با چین
راهبرد محور مقاومت به تنوع بخشی در روابط اقتصادی خود با شرق, تنها اهرم فشار امریکا را ناکارآمد, یکجانبه گرایی این کشور را با شکست و در نهایت غرب را با خود تحریمی روبرو می کند.
در ماههای اخیر دولت امریکا به گزینه تشدید تحریم های غیر قانونی ویکجانبه برای تضعیف محور مقاومت متوسل شده است. دولت ترامپ علاوه بر تحریم های غیر قانونی علیه ایران, لبنان را هم به بهانه حضور حزب الله در دولت تحریم و سوریه را نیز با اجرای قانون سزار تحت فشار قرار داده است.
توسل ترامپ به فشارهای حداکثری اقتصادی پس از آن در دستورکار قرار گرفته است که گزینه های نظامی امریکا در سوریه ویمن با شکست روبرو شده و توانمندی های نظامی ایران نیز سبب شده تا دولتمردان امریکایی بر خلاف ادعاهایشان مبنی بر روی میز بودن گزینه نظامی علیه ایران هرگز به عملی کردن آن فکر نکنند.
بر این اساس به نظر می رسد تنها گزینه ای که امریکا در حال حاضر برای تضعیف محور مقاومت در اختیار دارد همین اعمال تحریم های یکجانبه است که آن هم به دلیل استفاده بیش از حد امریکا از این اهرم علیه دیگر کشورها از جمله قدرت های بزرگی چون روسیه و چین و حتی آلمان یکی از متحدان غربی خود با مخالفت های جهانی و چاره اندیشی ها برای خنثی سازی این اهرم فشار روبرو شده است.
استفاده از ارزهای های جایگزین و تضعیف دلار, تنوع بخشی به همکاری های اقتصادی و افزون بر این اتکا بر توان داخلی و بومی سازی تولید از جمله راهکارهایی بوده که به تدریج تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده و به نظر می رسد این اهرم نیز همانند اهرم تهدید نظامی در حال از دست دادن تاثیر خود است.
در این این مسیر ابتکار محور مقاومت به تنوع بخشی به اقتصاد و همکاری های اقتصادی خود از جمله با چین یکی از راهکارهایی است که مورد توجه قرار گرفته بطوریکه سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در یکی از سخنرانی های اخیر خود با اشاره به تحریم های امریکا برای به زانو در آوردن ملت لبنان, خواستار همکاری اقتصادی بیشتر با ایران و همچینن شرکت های چینی شد.
در همین ارتباط در روزهای اخیر خبرهایی از توافق 25 ساله همکاری های اقتصادی ایران وچین منتشر شده است که هر چند جزئیات آن هنوز روشن نیست اما همین صرف اعلام این خبر موجب شده تا فضاسازی شدیدی از سوی رسانه های امریکایی علیه این توافق شکل بگیرد.
اکنون آش آنقدر شور شده است که حتی دیوید شنکر معاون وزیر امورخارجه آمریکا در امور خاورمیانه، در گفتوگوی اختصاصی با سایت «الهدیل»، در واکنش به درخواست سید حسن نصرالله برای گسترش روابط اقتصادی با شرکت های چینی, چین را به «گذاشتن تله» برای کشورهایی که به آنها کمک میکند، متهم کرد.
رادیو فردا نیز به درخواست سید حسن نصرالله برای گسترش روابط اقتصادی با شرکت های چینی واکنش نشان داده و در سایت خود در یادداشتی با این عنوان که چگونه نصرالله در دام چین میافتد؟ سخنان شنکر را در خصوص پیامدهای منفی نزدیکی به چین بازتاب می دهد مبنی بر اینکه سرمایهگذاریهای چین در لبنان به ویژه در زمینه فناوریهای ارتباطی از طریق نسل پنجم تلفنهای همراه برای جاسوسی و به دست گرفتن کنترل همه اطلاعات درباره لبنان و از جمله حزبالله لبنان است.
دقیقا همین فضاسازی در مورد توافق اقتصادی ایران وچین نیز از سوی رسانه های امریکایی مطرح و شایعاتی را در مورد واگذاری جزایر ایرانی به چین و از این دست مطرح می کنند تا در مسیر این توافق ها سنگ اندازی شود و به مرحله اجرا نرسد.
در واقع تنوع بخشی به همکاری های اقتصادی یا تقویت روابط با چین یا روسیه به معنای محدود کردن این روبط نیست و اگر اروپایی ها از تحریم های یکجانبه امریکا تبعیت نکنند آنها نیز می توانند از فرصت های سرمایه گذاری در ایران یا دیگر کشورهای عضو محور مقاومت استفاده کنند اما اینکه آنها بخواهند در برابر رفتار یکجانبه امریکا دست بسته باشند نباید انتظار داشته باشند که ایران هم دست بسته باشد و برای برون رفت از چنین وضعیتی ابتکار عمل به خرج ندهد.
تردیدی وجود ندارد که فضاسازی منفی امریکا و برخی از همیمانانش علیه راهکار تنوع بخشی به همکاری های اقتصادی ناشی از پیامدهای آن است که به برخی از آنها اشاره می شود:
نخستین پیامد چنین همکاری هایی, تضعیف یکجانبه گرایی ورفتار غیر قانونی امریکا و شکل گیری چند جانبه گرایی در نظم بین المللی در مقابل این قدرت سلطه جو است.
دومین پیامد, شکست تنها اهرم فشار امریکا علیه محور مقاومت یا حتی دیگر کشورهایی که علیه آنها به تحریم روی آورده است. به ویژه اینکه پس از ممکن نبودن استفاده از اهرم نظامی فقط این اهرم برای امریکا باقی مانده است.
در این ارتباط روزنامه نیویورکتایمز روز یکشنبه با این ادعا که به سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین دست پیدا کرده است نوشت این سند در صورت نهاییشدن میتواند ضربهای عظیم به فشارهای واشنگتن علیه تهران وارد کند.
سوم اینکه فن آوری ودانش فقط مختص غرب نیست و هر کشوری اگر بخواهد در چنین زمینه هایی سرمایه گذاری نماید می تواند به آن دست یابد در حال حاضر چین هم در زمینه های مختلف صنعتی به پیشرفت های چشمگیری دست یافته و در نتیجه تنوع بخشی به اقتصاد این تصور را که فن آوری و دانش فقط مختص به غرب است باطل می شود البته باید اشاره کرد که اکنون بسیاری از تولیدات چینی بازارهای اروپا و امریکا را نیز فرا گرفته و یکی از دلایل آغاز جنگ تجاری ترامپ با چین نیز همین بوده است.
چهارم اینکه رویکرد مداخله جویانه و تنش آفرین امریکا در سراسر جهان از جمله در شرق که هم برای چین و هم روسیه تهدید آمیز است می تواند در چارچوب همکاری های اقتصادی به اتحادها و همکاری های سیاسی و نظامی در برابر چنین تهدید مشترک تبدیل شود و پای امریکا را علاوه بر قطع کردن از غرب آسیا از شرق نیز قطع نماید.
پنجم اینکه اصرار امریکا به استفاده از چنین اهرم ناکارآمدی در نهایت به شمشیری علیه خودش تبدیل خواهد شد و با متنوع شدن همکاری های اقتصادی, این امریکاست که دچار خود تحریمی خواهد شد و این شرکت های امریکایی خواهند بود که بیشترین خسارت را از چنین تحریم هایی خواهند دید.
----------------------------------------------------------------
رضا محمدمراد